ღƊøҚɦŦΛŔღҚ£ɓŔĩŦƒøŔøøŞɦღ

دیــــگــــری مــرا میــــسوزانــــد و منـــــه احمـــ✌ــق ،سیگـــ☠ـــار را..

dokhtarkebritforoosh

ز حسرت لحظه ای آرامشم ، همچنان اشک از چشمانم میریزد و در انتظار طلوعی دوباره ام
همه چیز برایم مثل هم است ، طلوع برایم همرنگ غروب است ، گونه هایم پر از اشک شده و عین خیالم نیست ، عادت کرده ام دیگر….
عادت کرده ام از همنیشینی با غمها ، کسی دلسوز من نیست
قلبم رنگ تنهایی به خودش گرفته ، دیگر کسی به سراغ من نمی آید، تمام فضای قلبم را تنهایی پر کرده ، دیگر در قلبم جای کسی نیست
هر چه اشک میریزم خالی نمیشوم ، هر چه خودم را به این در و آن در میزنم آرام نمیشوم ، کسی نیست تا شادم کند ، کسی نیست تا مرا از این زندان غم رها کند
دلم گرفته ….
خیلی دلم گرفته….
انگار عمریست آسمان ابریست و باران نمیبارد
انگار این بغض لعنتی نمیخواهد بشکند
وای از دست چشمهایم ، وای از دست اشکهایم
آرزو به دل مانده ام ، کسی در پی من نیست و خیلی وقت است تنها مانده ام
نمیگویم از تنهایی خویش تا کسی دلش به حالم بسوزد ، نمیگویم از غمهای خویش تا کسی دلش به درد آید
من که میدانم کسی نمینشیند به پای درد دلهایم ، اینک دارم با خودم درد دل میکنم
دلم گرفته ، رنگ و رویی ندارد برایم این لحظه ها ، حس خوبی ندارم به این ثانیه ها
میدانم کسی نمیخواند غمهایم را ، میدانم کسی نمیشنود حرفهایم را ، حتی اگر فریاد هم بزنم کسی نگاه نمیکند دیوانه ای مثل من را….
میدانم کسی در فکر من نیست ، تنها هستم و کسی یار و همدمم نیست ، میمانم با همین تنهایی و تنها میمیرم، تا ابد همین دستهای غم را میگیرم

برو و پشت سرت را هم نگاه نکن ، از تو بیزارم ، بهانه هایت را برایم تکرار نکن
حرفی نزن ، بی خیال ، اصلا مقصر منم ، هر چه تو بگویی ، بی وفا منم!
نگو میروی تا من خوشبخت باشم ، نگو میروی تا من از دست تو راحت باشم
نگو که لایقم نیستی و میروی ، نگو برای آرامش من از زندگی ام میروی….
این بهانه ها تکراریست ، هر چه دوست داری بگو ، خیالی نیست….
راحت حرف دلت را بزن و بگو عاشقت نیستم ، بگو  دلت با من نیست و دیگر نیستم!
راحت بگو که از همان روزاول هم عاشقم نبودی ، بگو که دوستم نداشتی و تنها با قلب من نبودی
برو که دیگر هیچ دلخوشی به تو ندارم ، از تو بدم می آید و هیچ احساسی به تو ندارم
سهم تو، بی وفایی مثل خودت است که با حرفهایش خامت کند، در قلب بی وفایش گرفتارت کند ، تا بفهمی چه دردی دارد دلشکستن!
برو، به جای اینکه مرحمی برای زخم کهنه ام باشی ،درد مرا تازه تر میکنی !
حیف قلب من نیست که تو در آن باشی ،تمام غمهای دنیا در دلم باشد بهتر از آن است که تو مال من باشی….
حیف چشمهای من نیست که بی وفایی مثل تو را ببینند ، تو لایقم نیستی ، فکرنکن از غم رفتنت میمیرم!
برو و پشت سرت را هم نگاه نکن ، برو و دیگر اسم مرا صدا نکن
بگذار در حال خودم باشم ، بگذار با تنهایی تنها باشم

 

رفتی ؟ بی خداحافظی؟ فکر دلم نبودی که بی تو عذاب میکشد؟
فکر من نبودی که بی تو زندگی برایم جهنم می شود؟
مگر یادت نیست حرفهای روز آشنایی مان را؟
مگر قول ندادی همیشه با من بمانی و مرا تنها نگذاری؟
تو که اینک مرا تنها گذاشتی ، تو که بر روی قلبم پا گذاشتی
چه زود فراموشم کردی ، مرا آواره کوچه پس کوچه های شهر بی محبتی ها کردی
مگر نمیدانستی بعد از تو دلم را به کسی نمیدهم؟
مگر نگفته بودم عاشق شدن یک بار هست و دیگر عاشق کسی نمیشوم؟
مگر نگفته بودم اگر عاشقی هیچگاه مرا تنها نمیگذاری
پس تو عاشقم نبودی ، همه حرفهایت دروغ بود ، عشقی در دلت نبود ، سهم من از با تو بودن همین بود!
باورم نمیشود رفته ای و بار سفر را بسته ای
دلم به تو خوش بود ، چه آرزوهایی با تو داشتم ، نمیدانی که شبها یک لحظه هم خواب نداشتم
رفتی و من چشمهایم خیس شد روزهای زندگی ام نفسگیر شد
رفتی ؟ بدون یک کلام حرف گفتنی!
کاش میگفتی که دیگر مرا نمیخواهی و بعد میرفتی ، کاش میگفتی از من متنفری و بعد مرا تنها میگذاشتی ، کاش میگفتی عاشقم نیستی و جایی در قلبم نداری و بعد میرفتی ! چرا بی خبر رفتی؟

________________________________

 

[ دو شنبه 20 آذر 1391برچسب:, ] [ 1:22 PM ] [ ƊøҚɦŦΛŔҚ£ɓŔĩŦƒøŔøøŞɦ ] [ ]

dokhtarkebritforoosh

دلبری٬ با دلبری دل از کفم دزدید و رفت

هرچه کردم ناله از دل٬ سنگدل نشنید و رفت

گفتمش: ای دلربا دلبر٬ ز دل بردن چه سود؟

از ته دل٬ بر من دیوانه دل خندید و رفت

.

.

.

اس ام اس عاشقانه

برای تو ، مردن بهانه نمی خواهد ، وقت نبودنت خود مرگیست برای خودش  . . .

.

.

.

اگر باشی محبت روزگاری تازه خواهد یافت / زمین در گردشش با تو مداری تازه خواهد یافت

دل من نیز با تو بعد از آن پاییز طولانی / دوباره چون گذشته نوبهاری تازه خواهد یافت . . .

.

.

.

تنهایی یعنی

من یه موبایل دارم که صدای زنگش رو یادم نمیاد

.

.

.

خدایا ! من را در برابر بعضی از دوستانم محافظت کن

خودم از عهده تمام دشمنانم بر میآیم . . .

.

.

.

خسته ام ، فردا نگاهت را برایم پست کن / یک بغل حال و هوایت را برایم پست کن

دلم از آواز غمگین شب پر است / لطفا آن لحن خوش صدایت را برایم پست کن . . .

.

.

.

از درد دوست نداشتن هایت گفتم

خیانت را تجویز کردند

گویا این آسان ترین راه عاشقی است . . .

.

.

.

پیامک جدید عاشقانه

گاه اوج خنده ما گریه است / گاه اوج گریه ما خنده است

گریه دل را آبیاری میکند / خنده یعنی این که دلها زنده است

زندگی ترکیب شادی با غم است / دوست میدارم من این پیوند را

گرچه میگویند شادی بهتر است / دوست دارم گریه با لبخند را

.

.

.

به یک‏ جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی

اونی که زود میرنجه

زود میره، زود هم برمیگرده.

اما اونی که دیر میرنجه

دیر میره، اما دیگه برنمیگرده . . .

.

.

.

عشق یعنی قلم از تیشه و دفتر از سنگ / که به عمری نتوان دست در آثارش برد . . .

.

.

.

اگه چشمم تو رو خواست قول میدم چشممو ببندم

اگه زبونم تو رو خواست قول میدم گازش بگیرم

اما اگه دلم تو رو خواست چه کار کنم . . . ؟

.

.

.

[ دو شنبه 20 آذر 1391برچسب:, ] [ 1:16 PM ] [ ƊøҚɦŦΛŔҚ£ɓŔĩŦƒøŔøøŞɦ ] [ ]

از همه گذشتم به خاطر تو ، چشمهایم را بر روی همه بستم به عشق چشمهای تو

دیگر قلبم را به کسی ندادم به هوای داشتن یکی مثل تو
گفتم حالا که عهدی بستم و عهدی با من بستی ، وفادار بمانم و عشقم را به تو ثابت کنم
گفتم حالا که دوستت دارم و تو نیز گفته ای که مرا دوست داری تا نفس دارم با تو بمانم
روزها گذشت… روز و شبم با عشق و محبت های پوچت گذشت
من میگفتم از رویاهایم ، تو میخندیدی به آرزوهایم!
درد دلهای بی جواب ، چند شب است نیامده به چشمهای خواب ، عشق اینگونه جواب مرا داد ، تو به من پشت کردی و همان دلخوشی های پوچت، زندگی ام را بر باد داد!
روزی آمد که دیدم دستت درون دستهای کسی دیگر است ، قلبت مال من نیست و در کمین بیچاره ای دیگر است ، قلبت شلوغ شده و زندگی ات تباه ، نمیدانم چرا تو آمدی و مرا شکستی ، من که نکرده بودم گناه!
تو لایقم نبودی ، حالا دیگر بی ارزشتر از آنی که حتی لحظه ای به تو فکر کنم ، برو که نمیخواهم فکرم را حتی با خیال بی خیالی تو خراب کنم!

 

[ پنج شنبه 9 آذر 1391برچسب:, ] [ 9:39 PM ] [ ƊøҚɦŦΛŔҚ£ɓŔĩŦƒøŔøøŞɦ ] [ ]

dokhtarkebritforoosh

 

بعده اين همه دروغ حالا فهميدم چرا يه دفعه عوض شدي كه چي بوده ماجرا خيلي سخته باورش وقتي پيش اون بودي وقتي خوش بودين باهم منه ديوونه همش نگرانت ميشدم داره ميسوزه دلم واسه احساس خودم چرا تا حالا نميدونستم يكي ديگه با تو هم نفسه ديوونه بودم كه به تو دل داده بودم هيچ وقت نفهميدي تو اون شب هاي سرد زمستون همش عكست تو جلو چشمام بود عكسي كه ازت گرفته بودم يادته هرشب وقتي ميخواستم بخوابم عكستو نگاه ميكردم تا شایدخوابتو ببينم

و ميدانم كه نميداني بخاطر تو چه عذابي كشيدم آره اون بي وفا خود تو بودي تو بودي كه عهدو شكوندي ؛  منو تو ماه ها واسه ماه ها بعدمون حرف زده بوديم ؛ چرا چي شد كه يه باره دست منو رها كردي آره خوب كاري از اون بالا پرتم كردي پايين دلت خنك شد ؛ ازین بدتر ديگه چي ميخواي دلم شكست مثل غرورم؛

نميدانم كه چي شد به دام تو افتادم من ساده كه فكر ميكردم تو ساده اي ؛ نه ديوونه من بودم كه به تو دل داده بودم ؛  هيچ وقت نخواستي حرفامو بشنوي من عاشقت بودم دوستت داشتم بد كردي با من فكرشم نميكردم يه روز بخواي تركم كني ؛  ديگه تموم شد دنيا اگه دنياست سهم منو از تو ميگيره مرگت نباشه كسي دستو نگيره ؛ اما ميدونم دستي گرفتي ؛ دستي كه بخاطرش از عشق من گذشتي ديگه نميخوام حتي لحظه اي به تو فكر كنم؛

////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////

[ پنج شنبه 9 آذر 1391برچسب:, ] [ 9:36 PM ] [ ƊøҚɦŦΛŔҚ£ɓŔĩŦƒøŔøøŞɦ ] [ ]