dokhtarkebritforoosh
.
لباس هایم که تنگ می شد
می بخشیدم به این و آن
ولی دل تنگم را ، حالا
چه کسی می خواهد !؟
.
خوشحالم که ساعتها را جلو کشیده اند
حالا یک ساعت کمتر از همیشه نیستی !
.
.
.
.
دلم پر است!پر از یک بغض مبهم
و چند قطره اشک و شاید هم پر از سکوت
نگاهی که هیچ نگفتن را دوست دارد .
نگاهی که رو ایینه هم سنگینی میکنه .
دلم پر است اخر پر از بغضی که در گلو تر می شود
و با این حال و هوادوست دارم بالا بیارمت بغض پیر!
دلیلی برای اشک ریختن ندارم ،چون تو مرا بی دلیل تنها گذاشتی
و هیچ با خود فکر نکردی که بعد از تو چگونه تنها شدم .
.
.
. . تنهایی یعنی من یه موبایل دارم که صدای زنگشو یادم نمیاد…
.
.
روی قبرم بنویسید مسافر بوده است،
بنویسید که یک مرغ مهاجر بوده است،
بنویسید زمین کوچه ی سرگردانیست،
او در این معبر پر حادثه عابر بوده است…
.
سلام بر آنان که لایق سلامند / یک رنگ و یکدل و یک مرامند
هم گلند هم گنجینه هم دوست / هرچه از وی تعریف کنی نیکوست . . .
.
.
بی تو اما عشق بی معناست ، می دانی ؟
دستهایم تا ابد تنهاست ، می دانی ؟
آسمانت را مگیر از من ، که بعد از تو
زیستن یک لحظه هم ، بی جاست ، می دانی ؟
.
.
.
.
کاش همانطور که از شکستن تکه ای شیشه
بر میگردی و نگاهش میکنی
وقتی دل مرا شکستی ،
یکبار بر میگشتی فقط نیم نگاهی میکردی . . .
.
.