ღƊøҚɦŦΛŔღҚ£ɓŔĩŦƒøŔøøŞɦღ

دیــــگــــری مــرا میــــسوزانــــد و منـــــه احمـــ✌ــق ،سیگـــ☠ـــار را..

dokhtarkebritforoosh

 

.

لباس هایم که تنگ می شد
می بخشیدم به این و آن
ولی دل تنگم را ، حالا
چه کسی می خواهد !؟

.

خوشحالم که ساعتها را جلو کشیده اند
حالا یک ساعت کمتر از همیشه نیستی !

.

.

.

.

دلم پر است!پر از یک بغض مبهم

و چند قطره اشک و شاید هم پر از سکوت

نگاهی که هیچ نگفتن را دوست دارد .

نگاهی که رو ایینه هم سنگینی میکنه .

دلم پر است اخر پر از بغضی که در گلو تر می شود

و با این حال و هوادوست دارم بالا بیارمت بغض پیر!

دلیلی برای اشک ریختن ندارم ،چون تو مرا بی دلیل تنها گذاشتی

و هیچ با خود فکر نکردی که بعد از تو چگونه تنها شدم .

.

 

.

. . تنهایی یعنی من یه موبایل دارم که صدای زنگشو یادم نمیاد…

.

 

.

روی قبرم بنویسید مسافر بوده است،

بنویسید که یک مرغ مهاجر بوده است،

بنویسید زمین کوچه ی سرگردانیست،

او در این معبر پر حادثه عابر بوده است…

.

 

سلام بر آنان که لایق سلامند / یک رنگ و یکدل و یک مرامند
هم گلند هم گنجینه هم دوست / هرچه از وی تعریف کنی نیکوست . . .

.

.

 

بی تو اما عشق بی معناست ، می دانی ؟
دستهایم تا ابد تنهاست ، می دانی ؟
آسمانت را مگیر از من ، که بعد از تو
زیستن یک لحظه هم ، بی جاست ، می دانی ؟

.

.

.

 

.

کاش همانطور که از شکستن تکه ای شیشه

بر میگردی و نگاهش میکنی

وقتی دل مرا شکستی ،

یکبار بر میگشتی فقط نیم نگاهی میکردی . . .

.

.



[ جمعه 29 دی 1391برچسب:, ] [ 2:23 PM ] [ ƊøҚɦŦΛŔҚ£ɓŔĩŦƒøŔøøŞɦ ] [ ]

dokhtarkebritforoosh

دلخوشی هایم کم نیست
همه چیز هست برای تنها نبودن
اما
من دنبال کسی هستم برای باهم بودن
دلخوشی من زمزمه کردن نام توست
زیر لبهایم میترسم آن را هم از من دریغ کنی
آهسته در گوش خیالم بگو با دل من میمانی

[ پنج شنبه 21 دی 1391برچسب:, ] [ 3:13 PM ] [ ƊøҚɦŦΛŔҚ£ɓŔĩŦƒøŔøøŞɦ ] [ ]

dokhtarkebritforoosh

کنار بزن سیاه لشکر جدایی هارا
بوسه ها را صف کن
میخواهم قیامت کنی
دوباره در دلم میخواهم
دوباره عاشق شوم
وجان دهم در هوای تو
فقط کمی واقعی تر باش که خیال من باورش بشود
حضورت خیالی نیست

[ پنج شنبه 21 دی 1391برچسب:, ] [ 3:12 PM ] [ ƊøҚɦŦΛŔҚ£ɓŔĩŦƒøŔøøŞɦ ] [ ]

dokhtarkebritforoosh

آهای روزگار
درست است که من
راه های نرفته زیاد دارم
اما خودت هم میدانی
با تو زیاد راه آمده ام
پس کاری کن
که ما در کنار هم
عاشقانه نفس بکشیم
دوری وجدایی بس است

[ پنج شنبه 21 دی 1391برچسب:, ] [ 3:10 PM ] [ ƊøҚɦŦΛŔҚ£ɓŔĩŦƒøŔøøŞɦ ] [ ]

dokhtarkebritforoosh

نمی هراسم
از اینکه این همه دعا میکنم اما
تو نصیب باور خیالی من هم نمیشوی
میدانم لحظه ی آخر سر میرسی
درست جایکه خداوند نزدیک میشود
یادت باشد
خدا عاشقان را بی اندازه دوست دارد

[ پنج شنبه 21 دی 1391برچسب:, ] [ 3:8 PM ] [ ƊøҚɦŦΛŔҚ£ɓŔĩŦƒøŔøøŞɦ ] [ ]

dokhtarkebritforoosh

چه برکتی دارد
عشقت هر روز یادم را
قلبم را خالی میکنم از احساس
اما شب چشمانم خیس یاد تو میشودند
گویی باید باور کرد هر آنکه از دیده برود
از دل رفتنی نیست

[ پنج شنبه 21 دی 1391برچسب:, ] [ 3:1 PM ] [ ƊøҚɦŦΛŔҚ£ɓŔĩŦƒøŔøøŞɦ ] [ ]

dokhtarkebritforoosh

برای دلم بغض ترش دم میکنم
ودر کنار ایوان چشمهای
باران خورده ام
به صرف دلتنگی دعوتش میکنم
من و او جای گرفته در یک صندلی
برای هم دلتنگی سرو میکنیم
تا نباشد روزهای بی امید هم بودن

 

[ پنج شنبه 21 دی 1391برچسب:, ] [ 2:57 PM ] [ ƊøҚɦŦΛŔҚ£ɓŔĩŦƒøŔøøŞɦ ] [ ]

dokhtarkebritforoosh

چــه خوش خیـال است!
فاصلــه را مــــی گویــم
به خیالش تـــو را از مــن دورکـرده

[ پنج شنبه 21 دی 1391برچسب:, ] [ 2:51 PM ] [ ƊøҚɦŦΛŔҚ£ɓŔĩŦƒøŔøøŞɦ ] [ ]

dokhtarkebritforoosh

اگر کسی دیوونت بود تو عاشقش باش
اگر عاشقت باشه تو دوستش داشته باش
اگر دوستت داشته باشه بهش علاقه نشون بده
اگر بهت علاقه نشون داد فقط لبخند بزن
اینطوری وقتی همیشه یک پله ازش عقب باشی
اگر یه وقت خسته شد و یک پله جا موند تازه میشین مثل هم…

[ پنج شنبه 21 دی 1391برچسب:, ] [ 2:48 PM ] [ ƊøҚɦŦΛŔҚ£ɓŔĩŦƒøŔøøŞɦ ] [ ]